۱۳۹۲ شهریور ۱۷, یکشنبه

باورها گور باورها هستند

پرسید از من شما امید داری درمان پیدا کنی؟!
خیلی جدی گفتم نه
با تعجب انگار که بمب هیدروژنی در مفز کوچکش منفجر کرده باشم گفت نه؟؟؟!!!!
گفتم بلی ، نه امیدی دارم نه باوری به امید
داشت به پرسیدن این اراجیف از من ادامه میداد که بیهوا پرسیدم من هم سوالی دارم از شما
ادامه دادم که تا حالا دسته بیل تو کونتون رفته ؟! جواب ندارید بدید نه ؟ سوالای مزخرف شما هم همین حکایته برای ما.
و خدافظی کردم و رفتم . 

هیچ نظری موجود نیست: