هی رفیق! برای من پاریس بیشتر شهر مرفه هایی ست که خیلی شیک به معنای زندگی فکر می کنند . گمانم اگر از پاریس سارتر و چند تای دیگر را بگیریم هیچ چیز دیگری نداشته باشد .
درباره ی من و آینه هم بگویم . یک مسئله ی گنگی از تو در من هست . اینکه ملال توی نوشته هایت گنگ است . شاید خودت هم ماهیت رنجت را نمی شناسی . یعنی رنجوری ولی نمیدانی ریشه ی ترس ات واقعا چیست . البته شاید نمی دانم .
اگر ایرادی نداشته باشد می خواهم بیشتر از من حقیقی ات بدانم . یعنی یک چیزهایی از جفراتفیای که تجربه کردی . محل زندگی و تحصیل و یک بیوگرافی ای چیزی . اگر ممکن است اگر نه که ما به همین کولیه توی این نوشته ها قانع ایم! برقرار باش رفیق!
۵ نظر:
هی رفیق!
برای من پاریس بیشتر شهر مرفه هایی ست که خیلی شیک به معنای زندگی فکر می کنند . گمانم اگر از پاریس سارتر و چند تای دیگر را بگیریم هیچ چیز دیگری نداشته باشد .
درباره ی من و آینه هم بگویم . یک مسئله ی گنگی از تو در من هست . اینکه ملال توی نوشته هایت گنگ است . شاید خودت هم ماهیت رنجت را نمی شناسی . یعنی رنجوری ولی نمیدانی ریشه ی ترس ات واقعا چیست . البته شاید نمی دانم .
اگر ایرادی نداشته باشد می خواهم بیشتر از من حقیقی ات بدانم . یعنی یک چیزهایی از جفراتفیای که تجربه کردی . محل زندگی و تحصیل و یک بیوگرافی ای چیزی . اگر ممکن است اگر نه که ما به همین کولیه توی این نوشته ها قانع ایم!
برقرار باش رفیق!
ببخشید ریشه ی رنج نه ترس
:)
مرسی
دوگار هم به این دوگانگی پاریسی اعتقاد داشت انگار .
من همین کولی ام چیزی بیشتر ازش نیستم دوست من .
من معتقدم آدمها هیچ وقت نمتونن اونی باشن که هستن، هیچ وقت لیدا!
بلی آدمها اونی نیستن که هستند اونی هم نیستن که باید باشند اینرا خودم به دوستان میگفتم برای همینه مخفی میشیم
ارسال یک نظر