۱۳۹۲ خرداد ۲۰, دوشنبه

ف... ر .. ا... م....و...ش....ی....!!!؟؟؟؟!

فراموشی بیماری خوبی است .
 فراموشی مهربان است.
 فراموشی مفید است .
 تا زمانی که این اه و اووه ها و اخ و اووخ ها و درد ها و بیماری ها و نفس کشیدن ها و نکشیدن های هنگام خواب و رفتنها و پاییدن ها و منتظر ماندن ها و دور ریختنها و جیغ ها و پریشانی ها هست فراموشی دارو است . فراموشی یک جور مشاهده ی  انعکاسی از ماتحت زندگی است انگار . باید برای فراموشی تنها بود . باید با فراموشی در جمع ادمها هماغوشی کرد. فراموشی زرد است با رگه های بنفش کبود میان مغز و دستان تو و من . فراموشی سکوت میان ترک های موسیقی پیاپی ای است که پخش میشود. فراموشی در میان پرده های سالن های نمایش جان میگیرد . از ارتفاع برج های بلند تا مدیریت های چندگانه برچسب یگانگی میخورد . در فراموشی درد حرکت میکند و می کوبد و میمیرد و دوباره از نو میسازد تورا که بکِشد به گود . همین فراموشی ساعت پیش عقربه ها ایستاند و دوباره از نو همان زمان را دنبال کردند . اخ که این فراموشی چه چیز خوبی است . هرچند بهایش به نیستی تمام میشود .

۲ نظر:

purpledream گفت...

فراموشی خودش هم خاطره می شود ...با بوی شاهدانه، طعم قرض ته گلو و لابد مزه الکل!

Unknown گفت...

پس ما چی رو فراموش میکنیم؟! با بعد سه نقطه موافقم