۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه

بودی نبودی؟!

نمیدونم صدا سگ بود یا صدا جغدا بودن
از خواب پریدم کلمو کردم تو خورده شیشه های ته ویترین دیشبی که شیکسته بودمش .
باس همین سرم مثه موز چرخش قوس داری پیدا کرده بود که میتونستی مثه بومرنگ بشکنی از گردنشو بزنی ترک آسمون و برسونی سرجاش .
آره صدا سگ بود .صدای باقلوا گفتنش میومد . صدا بنگ بنگ صدای جبرییل بود زیر تخت اسرافیل بود روی تخت.
چی بودیم حالا؟!
در زدیم تق تق
رسیدیم به کوچه بالایی دیدیم در کوچه رو بستن عکس خوشگله اتلیه ای فیسبوک با این تولمونو گذاشتن تنگش که چی؟! عاجیتون به رحمت ریق گفته ... خولاصه مام یه نفس راحت کشیدیم .
شاید اگه پروست عزراییل و یه زن چاق توصیف نکرده بود هیچ وقت ساراماگو اونو تو رمانش خوشگل سکسی عصیان کرده نمیاورد...
حالا هرچی؟!
تو که نیومدی آخرش
نیومدی برینم بغلت که
میومدی و اون سیگار برگات و پوستین شهیر نارگیل درسته و مغز از جا در اومده اون جغد و ما میبودیم وسط ماجرا
نبودی که
نیومدی که

هیچ نظری موجود نیست: