امروز یادم افتاد پارسال مرداد بود که وقتی تولد نوید و بهش تبریک گفتم اول تعجب کرد حتما و بهم گفت تو هم یه روز یادت میره ، اون موقع است که من تعجب نمیکنم . جالب این جاست که به سال هم نکشید که فراموشم شد . حتما به خاطر تشریفات مرسومش که نمیدونیم چی بگیم یا اصلا نگیم ؟ چون واقعا روزهای تولد انچنان بیمعنی شدند که هیچ اتفاق خاصی دیگر نمی افته و گفتن این موضوع به هیچ وجه با احساسات غمگین و ناراحتی ربطی ندارد . به هر حال من هنوز به فکر اون ان جی او هستم که گفت دور هم جمع شیم و چندنفری که معتقدند به کسشر بودن زندگی جوری که فرو رفته به ماتحتمون و هیچ راه پس و پیشی باقی نگذاشته . نوید خودش نمیدونه ولی جزو معدود انسان های نایابی که میشناسم و معاشرت با اون میتونست خوب باشه ( حتما در یک دنیای دیگر ...) . یک وب نویس ِ بی پیگرد قانونی :)
تا موقعی که این را بدونه فعلا برم بخوابم . خواب خوبه همه جورش انگار
تا موقعی که این را بدونه فعلا برم بخوابم . خواب خوبه همه جورش انگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر