زمانی که از درون میگندید ، می خندید .
زمانی که می خندید دیگر نتوانست مفهوم در حال چرخش باش تا به نقطه عطفی در زندگی ات برسی را دیگر درک نمیکرد.
دلیل این همه بوی تعفن چیست ، که مجذوب زیبایی میشویم و از درون بدن جسمانی به مرگ میرسیم ؟
پ.ن : انسان هایی هستند که معمولی ،معمولی شبیه شان هستیم و حتی گاهی فقط مسیرهای در چرخش را بارها دور میزنیم . کجاییم که بشود دیگر عادی بود معمولی؟
زمانی که می خندید دیگر نتوانست مفهوم در حال چرخش باش تا به نقطه عطفی در زندگی ات برسی را دیگر درک نمیکرد.
دلیل این همه بوی تعفن چیست ، که مجذوب زیبایی میشویم و از درون بدن جسمانی به مرگ میرسیم ؟
پ.ن : انسان هایی هستند که معمولی ،معمولی شبیه شان هستیم و حتی گاهی فقط مسیرهای در چرخش را بارها دور میزنیم . کجاییم که بشود دیگر عادی بود معمولی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر