۱۳۹۲ خرداد ۶, دوشنبه

چه چیزی ما مردگان را زنده میکند ؟!


خیلی قدیم تر ها وقتی هنوز بچه هم نبودم، اصولا موزیک خارجی از هر نوعش نسبت به موزیک ایرانی از هر نوعش به خانه ی ما نفوذ بیشتری داشت و شعور من بیتوجه به ارزش موسیقی به هر چیزی گوش میداد ولی بعدها خیلیهاشان زود فراموشم شدند. داشتم آرشیو همین موسیقیها را نگاه میکردم که نگاهم به چند آلبوم ترکی افتاد که چیزی حدود ۱۰ سال یا بیشتر گوش نداده بودم. و باز هم با توجه به اینکه ما از هرچیزی یا ارجینالش را داشتیم یا یه نسخه کپی درست ازش داشتیم هیچ وقت گم نشده بودند فقط این ماییم که بیمحلی میکنیم بهشان . کپی اش کردم به هر حال. وقتی شروع کرد به خواندن ناخودآگاه جرقه ی آن روزهای خوب افتاد جلوی چشمام و از اونجایی که من ترکی استانبولی خیلی خوب هم حرف میزنم دیدم دارم دوئت میگذارم باهاش. باورم نمیشد که من ِ ان موقع ، انقدر این آلبوم را دوست داشته که همه ی متنهای اون آهنگ ها را از حفظ بوده و بعد این مدت هم داره خودش را به من نشان میده. انگار که خودنمایی کنه که ببین ! من چه شاد بودم چه چیزی بودم آن موقع ها ... الان این شعورم به موسیقی هر چیزی را قبول نمیکند که گوش کند البته . اما واقعا ان زمان انقدرها هم مهم نبود برای یک دختر ۱۲ یا ۱۳ ساله ...
همینطور که داشتم گوش میکردم و همراهی مینمودم فکر کردم که چقدر از این خاطره های مرده و دفن شده در ذهنم دارم - هر چه باشد این ها بهتر از خاطره های تخمی الان است که شب و روز که رژه میروند جلوی چشمام - از چه زمانی به بعد تمام ان همه شور و غرور و برنامه های من برای آینده ام دود شد و رفت هوا . هر کاری کردم چیزی به ذهنم نیامد ، و هر دفعه که خواستم یک نقطه ای را معین کنم و دیدم که نه، از ان قبل تر بوده .  دیدم اینها همه بهانه است حالا که ۲۵ سال گذشته و من دارم به ۲۶ سالگی نزدیک میشوم و دارم به سرعت نجومی به مردن و مرگم نزدیک میشوم . به سرعت همین پنج شش دقیقه ای که همان آهنگ های مزخرف که می آیند و تمام میشوند. چند روز پیش از اینکه فیسبوک ام را ببندم نوشته بودم که ما آهنگ هارا فراموش میکنیم ولی زمانی میرسد که آنها خودشان با یک اتفاق زیر لبهای ما دوباره زنده می شوند و جان تازه میگیرند . خب چی مارا زنده نگه میدارد ؟ ها؟! چه چیزی یا هر چه موردی مانند اشیاء مان ،دیگران مان ، سال شمار مان ، زندگی ِ خفه شده ی مارا زنده میکند ؟! چه چیزی ما مردگان را زنده نگه میدارد ؟!

پ.ن : ببینید نمایش اقتباسی به خاطر یک مشت روبل را به خاطر یک - نیل سایمون و دو- سعید چنگیزیان .از انتشارات مرکز موسیقی بتهوون 

هیچ نظری موجود نیست: