۱۳۹۵ شهریور ۲۹, دوشنبه

امشب هم جادوگر بود.  داد میزد تو مغزم که :
بیشترین خاطراتی از گذشته که اینروزها بیاد میاری و دردناکترین شون و یا اینکه فقط یاداوری حماقت هات اند، از همون ابتدای ثبتشون فراموشت نشدن که بعد از چند سال مثل خار از جلوی چشمت میگذرن. فقط تو خودت فراموش شون کرده بودی که بیاد بیاری.
این هم جزوی از  مجازات زنده هاست دختر.